قرآن تصریح دارد که در خلقت آسمانها و زمین نشانههایی برای صاحبان ادراک وجود دارد. «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین … برای خردمندان نشانههایی است. پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهای … پس ما را از عذاب آتش در امان بدار.» (آلعمران،۱۹۱ـ۱۹۰)
در انطباق خلقت الهی جهان و درک علمی ساختار آن مسألهای وجود ندارد. در واقع قرآن بسیاری از خصائص دنیا و دلیل اینگونه بودن آن را مطرح ساخته؛ زیرا قرآن «کتابی است که آیاتش، بهروشنی بیان شده؛ قرآنی است به زبان عربی برای مردمی که میدانند.» (۴۱:۳) به علاوه، به ما گفته میشود: «آیا ندیدهاند که خدا چگونه آفرینش را آغاز میکند؟… بگو: در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است سپس [باز] خداست که جهان دیگر (النشأه) را پدید میآورد؛ خداست که بر هر چیزی تواناست.» (۲۰ـ۱۹: ۲۹) این تأکید بر مشاهده دنیا و اخذ نتیجه مناسب، مکرراً در قرآن آمده است:
«بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ [ولی] نشانهها و هشدارها گروهی را که ایمان نمیآورند، سود نمیبخشد.» (۱۰:۱۰۱)
ادراک انسان قادر به دریافت نشانههای خلقت خداست: «اوست کسی که از آسمان، آبی فرود آورد که [آب] آشامیدنی شما از آن است، روییدنی[هایی] که [رمههای خود را] در آن میچرانید [نیز] از آن است. به وسیله آن، کشت و زیتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [دیگر] برای شما میرویاند. قطعاً در اینها برای مردمی که اندیشه میکنند (یتفکرون) نشانهای است. و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید، و ستارگان به فرمان او مسخر شدهاند. مسلماً در این [امور] برای مردمی که اندیشه میکنند (یعقلون) نشانهای است». (۱۲ـ۱۰: ۱۶)
کلمات «تفکر» (فکر کردن)، «تفقه» (درک کردن)، «تدبر» (اندیشیدن)، «عقل» (استفاده از خرد)، «صدور» (سینهها)، «قلب» (دل)، «علم» (دانش)، «علما» (دانشمندان)، «اولیالعلم» (صاحبان دانش)، «اولیالابصار» (صاحبان بینش)، «اولیالالباب» (صاحبان درک)، «اولی الید و الابصار» (صاحبان قدرت و بینش) و «اولیالعزم» (صاحبان دلهای استوار) همه در قرآن به کار رفته است. به ما گفته میشود: «قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی هستند که نمیاندیشند». (۸:۲۲)
درک طبیعت
پدیدههای طبیعی را میتوان درک کرد؛ زیرا همه چیز در نظم و تعادل قانون خداست: «شب و روز را دو نشانه قرار دادیم. نشانة شب را تیرهگون و نشانه روز را روشنیبخش گردانیدیم تا [در آن،] فضلی از پروردگارتان بجویید، و تا شمارة سالها و حسابها [عمرها و رویدادها] را بدانید و هر چیزی را بهروشنی بازنمودیم.» (۱۷:۱۲)
هر چیزی دقیقاً ساخته شده است: «خورشید و ماه بر حسابی [روان] اند. و بوته و درخت چهرهسایانند. و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت، تا مبادا از اندازه درگذرید.» (۸ ـ ۵: ۵۵)
همچنین قرآن به «هر چیز سنجیده» (۱۵:۱۹) در طبیعت و به «دانایی همیشگی خدا بر هر چیزی» (۳۳:۴۰) اشاره میکند: خداوند «آنچه را که انسان نمیدانست، [بهتدریج به او] آموخت.» (۹۶:۵)
هر چه بیشتر خلقت خدا را درک کنیم، بیشتر به عظمت خدا پی میبریم: «همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید. در آفرینش آن [خدای] بخشایشگر هیچگونه اختلاف [و تفاوتی] نمیبینی. باز بنگر، آیا خلل [و نقصانی] میبینی؟ باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده بهسویت بازگردد.» (۴ـ۳: ۶۷)
ولی ما نیز باید محدودیتهای خود را بشناسیم: «پاک [خدایی] که از آنچه زمین میرویاند و [نیز] از خودشان و از آنچه نمیدانند، همه را نر و ماده
گردانیده است» (۳۶:۳۶)
درک نحوه کارکرد دنیا از دورنمای قرآن، میتواند ابزاری برای ارتقای سطح زندگی مردم باشد. با کسب علم، میتوانیم از آنچه خدا برای ما فراهم آورده، استفاده نماییم و از ما انتظار میرود که سپاسگزار نعمتهای او باشیم: «اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید، پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزی [خدا] بخورید و رستاخیز بهسوی اوست.»(۶۷:۱۵)
مثالی دیگر: «خدا همان کسی است که دریا را به سود شما رام گردانید، تا کشتیها در آن به فرمانش روان شوند، و تا از فزونبخشی او [روزی خویش را] طلب نمایید، و باشد که سپاس دارید. و آنچه را در آسمانها و زمین است بهسود شما رام کرد؛ همه از اوست. قطعاً در این [امر] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است.» (۱۳ـ۱۲: ۴۵)
یکی از هدفهای ما باید ایجاد جامعهای باشد که در آن مادی و معنوی در حالت اعتدال باشند: «با آنچه خدایت داد، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنان که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمیدارد.» (۲۸:۷۷) مراقبت از محیط زیست مهم است: «بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین به نرمی گام بر میدارند، و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخ میدهند.» (۲۵:۶۳)
کتاب روشنگر
قرآن هادی است و راه حل و پاسخ هر جنبهای از زندگی را ارائه مینماید، و از شرایط، زمان، اوضاع، قالب یا الگویی تأثیر نمیگیرد: «این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم.» (۱۶:۸۹) باز میخوانیم: «بگو: «اگر دریاها برای کلمات پروردگارم مرّکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان مییابد، هر چند نظیرش را به مدد [آن] بیاوریم.» (۱۸:۱۰۹)
بسیاری از آیات قرآن، پدیدههای طبیعی را به ما نشان داده و یادآوری میکند و توجه ما را بهسوی خدا، خالق و سرآغاز عالم، جلب مینماید؛ مثلاً: «در حقیقت پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش [جهانداری] استیلا یافت. روز را به شب، که شتابان آن را میطلبد، میپوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد]. آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست. فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان.» (۷:۵۴)
نیز میخوانیم: «آیا کسانی که کفر ورزیدند، ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم؟ آیا [باز هم] ایمان نمیآورند؟» (۲۱:۳۰) «به یقین انسان را از عصارهای از گل آفریدیم» (۲۳:۱۲)؛ «سپس او را [به صورت] نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم. آنگاه نطفه را بهصورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را [بهصورت] مُضغه گردانیدیم، آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشاندیم، آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است!» (۱۴ـ۱۳: ۲۳) «شما را مرحله به مرحله خلق کرده است.» (۷۱:۱۴)
این همه، یک طرح کور نیست، بلکه توسط موجودی هوشمند هدایت میشود که خاتمه نهایی حیات ما را در روز داوری و رستاخیز در ذهن دارد: «روزی که در صور دمیده شود، هر که در آسمانها و هر که در زمین است، به هراس افتد، مگر آن کس که خدا بخواهد. و جملگی با زبونی رو بهسوی او آورند. و کوهها را میبینی [و] میپنداری که بیحرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند. [این] صنع خدایی است که هر چیزی را در کمال استواری پدید آورده است. در حقیقت او به آنچه انجام میدهید، آگاه است.» (۸۸ ـ۸۷: ۲۷)
اشاراتی نیز هست به آنچه میتواند پایان دنیا باشد: «آنگاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم گلگون گردد» (۵۵:۳۷)؛ «وقتی که ستارگان محو شوند» (۸ : ۷۷)؛ «آنگاه که خورشید به هم درپیچید… و آنگاه که دریاها جوشان گردند» (۶ـ۱:۸۱)؛ «قطعاً وعدهگاه [ما با شما] روز داوری است: روزی که در صور دمیده شود، و گروه گروه بیایید؛ و آسمان، گشوده و درهایی[پدید] شود.» (۱۹ـ۱۷: ۷۸)
این باور وجود دارد که تعمق در عالم طبیعت ما را متوجه دنیای دیگر میسازد: «ای مردم، اگر درباره برانگیخته شدن در شک هستید، پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریدهایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مُضغه، دارای خلقت کامل و [احیاناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده میکنیم، تا مدتی معین در زهدانها قرار میدهیم، آنگاه شما را [بهصورت] کودک بیرون میآوریم، سپس [حیات شما را ادامه میدهیم] تا به حد رشدتان برسید، و برخی از شما [زودرس] میمیرید، و برخی از شما به غایت پیری میرسد به گونهای که پس از دانستن [بسی چیزها،] چیزی نمیداند. و زمین را خشکیده میبینی، و چون آب بر آن فرود آوریم، به جنبش درمیآید و نموّ میکند و از هر نوع [رستنیهای] نیکو میرویاند.» (۲۲:۵) حتی در اشارهای، قرآن خداوند را مسئول تکامل میداند: «اوست خدای خالق نوسازِ صورتگر» (۵۹:۲۴)، «همه چیز در ید قدرت خداست» (۳:۱۰۹)، و «شما را مرحله به مرحله آفرید.» (۷۱:۱۴)
بسیاری از مسلمانان نظریه تکامل را مردود میدانند؛ زیرا بهنظر میرسد که تکامل کاملاً مستقل از خدا عمل میکند، اما در قرآن منابعی کافی دال بر انطباق تکامل با طرح الهی و در نتیجه مشاهده حضور خدا در تصویر وجود دارد.
مثال آب و نور
در قرآن اشارات فراوانی به آب هست که انعکاس نزول کتاب خدا در منطقه خشک و گرم عربستان است. یکی از تأثیرگذارترین اشارات بدین قرار است: «آیا ندیدی که خدا از آسمان، آبی فرود آورد و به [وسیله] آن میوههایی که رنگشان گوناگون است، بیرون آوردیم؟ و از برخی از کوهها، راهها [و رگه]های سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پُر رنگ [آفریدیم]. و از مردمان و جانوران و دامها که رنگشان همان گونه مختلف است [، پدید آوردیم]. از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند. آری، خدا ارجمند آمرزنده است.» (۲۸ـ۲۷: ۳۵)
در قرآن، «علما» به کوهها (جبال) تشبیه شدهاند که از آنها رودها و جریانهای علم جاری میشود و از میان آنها چشمهها و فوارههای تنویر پدید میآید. آیه بدین قرار است: «از برخی از سنگها، جویهایی بیرون میزند و پارهای از آنها میشکافد و آب خارج میشود، و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد، و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.» (۲:۷۴)
ممکن است در این رودها و نهرها آبی باشد «سخت سپید که نوشندگان آن را لذتی میدهد» (۳۷:۴۶)، یعنی برای روح انسان، خوب و فرحبخش است؛ اما ممکن است مانند خون، سرخ باشند که دنیای آرامی را به دنیای خشونت سوق دهد. به همین ترتیب، سیاه اشارهای است به علمایی که موجد فتنه و اندوه و منشأ باورهایی ساختگیاند که به شر و سوءاخلاق منجر میگردد. نکتهای که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد، آنکه مطابق چیزی که در آیات ۲۸ـ۲۷: ۳۵ بیان گردیده، رنگها از آسمان به شکل نور پایین میآیند.
این اشارات به رنگهایی را که از آسمان فرو میبارند، میتوان اشارهای به نور سفید دانست که از بالا به پایین میآید و حامل رنگهاست، درست مانند باران که از ابرها فرو میبارد. این اشارهای به حقیقت رنگهاست، چیزی که ما امروز میدانیم اما در زمان نزول وحی دانسته نبود. بنابراین، نظری است درباره اهمیت کسب علم توسط مردم؛ زیرا در اینجا شاهد آنیم که اطلاعات دینی و علمی در کنار هم ارائه شده است. نور خورشید آنقدر قوی است که اگر مستقیماً به زمین میرسید، به آن آسیب میرساند. خوشبختانه و به لطف چیزی که میتوان آن را از نشانههای خدا دانست، گرما آب را از سطح زمین تبخیر و به ابر تبدیل میکند. کلمه «جُدُود» (نهرها) یعنی پرتوهای دارای حرکت تند. درست همانطور که بارش باران باعث میشود زمین انواع مختلف گیاهان و میوههای رنگارنگ را به بار آورد، نور از بالا هم با تابش بر چیزهای روی زمین، رنگهای مختلف را ایجاد میکند.انواع گوناگون گیاه به تناسب نوع خاک تولید میشود، به رغم آنکه بارانی که بر آنها میبارد، یکسان است. به همین ترتیب نوری که بر همه جا میتابد، یکسان است؛ اما هر چیز خاص در زمین رنگ معینی را از نور سفید جذب کرده و دیگر نورها را منعکس میسازد و این پرتو منعکس شده با شبکیه چشم انسان برخورد میکند تا رنگ اشیا را در نظر ما ایجاد نماید.
رنگهایی که به وسیله یک ماده جذب میشوند، با ایجاد تغییرات شیمیایی موجب واکنش میشود، و این میتواند مولد چیز بسیار مفیدی برای ما باشد. در این آیه، قیاس میان باران به شکل آب و باران به شکل نور، که با خود رنگها را میآورد، مطرح میگردد. هم باران و هم رنگها از جانب خدا میآیند، آنها هر دو بر چیزی فرو میافتند و نتیجه نهایی آن عموماً چیزی مفید و مولّد است. هر دو نوع پدیده با وحی الهی مرتبطاند، و این به نعمتی تشبیه شده که از آسمان بر زمین فرود میآید.
رنگها بخشی از دریافت طبیعی ماست، حال آنکه پیام خدا به دریافت باطنی ما مربوط است. هیچ انسان معقولی نمیتواند منکر نیاز به باران و نور در عالم طبیعت باشد؛ و هیچ کس نمیتواند معتقد باشد که تنها برخی از جاها به باران و نور نیاز دارند و جاهای دیگر چنین نیازی ندارند. برخی بر این باورند که اگرچه نفع باران و نور به یک قوم محدود نیست، اما باران و نور معنوی تنها به یک قوم و یک سرزمین محدود است. آنها در اشتباهند، زیرا قرآن عمومیت پیام خود را تصریح مینماید. از اینها گذشته باران به نفع همه فرو میبارد.
در آیه یازدهم سوره زخرف، باران به «آبی که به اندازه از آسمان فرود آورد» تعریف شده است. آیه بدین قرار است: «آن کس که آبی به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسیله آن، سرزمینی مرده را زنده گردانیدیم؛ همین گونه [از گورها] بیرون آورده میشوید»؛ «… از آسمان آبی پاک فرود آوردیم، تا به وسیله آن سرزمینی پژمرده را زنده گردانیم و آن را به آنچه خلق کردهایم، از دامها و انسانهای بسیار، بنوشانیم.» (۴۹ـ۴۸: ۲۵) این مشاهده سازمان عالم طبیعت باید ما را به تفکر وادارد که چه کسی سازمان دهندة آن است، و نقش ما در قبال او چه باید باشد.
درختـان
درختان معمولاً همراه با باران و آب ذکر میشوند. آیاتی که از چوب و محصولات چوبی سخن میگویند، فراوانند، هم در بهشت و هم در دوزخ؛ اما بسیاری از حوادث موصوف در قرآن را نیز توضیح میدهند. تسلیم زمین و آسمانها در جهت هدف بشر از مضامین کتاب خداست. اگرچه اولویتی برای انسان وجود دارد، اما غلبه بشر بر زمین مستلزم رفتاری مسئولانه برای حفظ و تداوم نظم مستقر است. عقیده وجود تنوع به توازن و نوعی برابری میان نیروهای مختلف در روی زمین منجر میگردد: «زمین را گسترانیدیم و در آن کوههای استوار افکندیم و از هر چیز سنجیدهای در آن رویانیدیم. و برای شما و هرکس که شما روزی دهندة آن نیستید، در آن وسایل زندگی قرار دادیم.» (۲۰ـ ۱۹: ۱۵)
همچنین در آیه دیگر میخوانیم: «آنچه را در زمین به رنگهای گوناگون برای شما پدید آورد [، مسخر شما ساخت]. بیتردید در این [امور] برای مردمی که پند میگیرند، نشانهای است.» این نکتهای است که قرآن مکرر بر آن تأکید میکند: اهمیت تفکر انسان درباره خلقت، نحوه شکلگیری آن، خالق آن، و وظایف آنها در برابر آن و در برابر خالق آن.
در سورة الرحمن میخوانیم: «[خدای] رحمان، قرآن را یاد داد. انسان را آفرید، به او بیان آموخت. خورشید و ماه بر حسابی
[روان]اند. و بوته و درخت چهرهسایانند. و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت، تا مبادا از اندازه درگذرید. و وزن را به انصاف بر پا دارید و در سنجش مکاهید. و زمین را برای مردم نهاد. در آن، میوه[ها] و نخلها با خوشههای غلافدار، و دانههای پوستدار و گیاهان خوشبوست. پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟»
تنوع موجود به وسیله خدا خلق شده، و احادیث بسیار تصریح دارند که مردم باید فعالانه آن را حفظ نمایند. در حدیثی تأثیرگذار به روایت بیهقی، میخوانیم: «وقتی روز داوری فرا رسد، اگر کسی یک جوانه نخل در دست داشته باشد، بایدآن را بکارد.» این شگفتآور است که حتی در این وضعیت پایان دنیا، از فرد خواسته میشود که به فکر کاشتن درخت باشد!
اما این اشاره قرآن به درخت، اهمیت عالم طبیعت را هم به مثابه شاهد توجه خداوند به مخلوقات خود و هم به مثابه ملکوتی که در آن باید رفتاری مسئولانه داشته باشیم، ظاهر میسازد. اشارات به طبیعت عموماً به معرفتشناسی و نه به اخلاق، مرتبط است، تا این فکر در ما نضج گیرد که دنیا صحنه تفکر ماست و نتایج آن تفکر باید اذعان به نقش خداوند در طبیعت باشد. مفسران اغلب تصریح مینمایند که بعض حقایق علمی مذکور در قرآن را تنها امروزه میتوانیم به درستی درک کنیم؛ زیرا در آن زمان علم به قدر کافی ترقی نکرده بود تا قادر به ادراک آنها به عنوان فرضیهای علمی باشیم.
هر فکری در آن مورد داشته باشیم، نقش آب، درختان، گیاهان و حیوانات در عالم طبیعت ما چیزی است که هر کس میتواند پیرامون آن اندیشه کند، و قرآن ما را تشویق میکند که چنین کنیم و تلویحات دیگرش را دریابیم که اینها باید خالقی با برنامهای معین داشته باشند. از ما انتظار میرود که جویای آن برنامه باشیم و برای درکش از رهنمود قرآن مدد خواهیم.
شاید جا داشته باشد کلمهای احتیاطآمیز درباره ارتباط کتاب خدا با علم اضافه کنیم، که این رویهای معمول در بیشتر مطالب مربوط به این موضوع است. یافتن متنی در قرآن که بتواند توصیفات فرضیههای علمی تلقی شود، دشوار نیست؛ اما باید به خاطر داشت که نظریهها در هر صورت تنها نظریهاند. شاید این نظریهها امروز و برای توصیف طبیعت مفید به نظر برسند، اما ممکن است در آینده مغلوب نظریههایی صحیحتر و عامتر شوند؛ بنابراین نباید درصدد یافتن همخوانی زیادی میان قرآن و علوم طبیعی باشیم. البته میتوان ادعا کرد که هرگز نظریهای مطرح نخواهد شد که در قرآن شمول نداشته باشد، و تلویحاتش این است که قرآن به آن چنان عبارات عامی سخن میگوید که هر نظریهای را کاملاً شمول دهد. این وضع، برقراری ارتباط مفید با
هر نظریه خاصی را دشوار میسازد. آنچه از کتاب خدا میتوان آموخت، مجموعهای از توصیفات صحیح در مورد نحوه عمل دنیا از دیدگاه علمی نیست، بلکه اغلب توصیفی زیبا و استنباطی از آن چیزی است که دنیا میتواند در نظر ما باشد. از این میتوان افکاری را در نحوه برقراری ارتباط با آن دنیا، و در واقع به یکدیگر استخراج نمود. و میتوانیم در ادامه، نظریاتی در مورد آنچه در پشت کل دنیاست، مطرح سازیم. اشارات مکرر قرآن به گیاهان، حیوانات، حوادث طبیعی، اقلیم، آب و مانند آن حکایت از دیدگاهی احترامآمیز به عالم طبیعت دارد، دیدگاهی مبتنی بر درک زیباییشناختی و اخلاقی نظم طبیعی، و نه بر یک نظریه علمی خاص.
*دانشنامه قرآن (انتشارات اطلاعات)